اسپنتان

ساخت وبلاگ
دزدها در و پنجره مسجد کهنه و قدیمی را کَنده و با خود برده اند.معتادان کنار محراب آتش روشن کرده و پسماند غذاهایشان را گوشه ای ،رها کرده اند.کودکان با خط خرچنگی ،نام و نشان خود را بر دل دیوار گلی حک کرده اند.همه این تحولات طی دو سال ایجاد شده است.از آخرین بار که مسجد را دیده ام دو سال می گذرد.در زیارت قبلی در و پنجره های سبز رنگ مسجد بر جای بود.تا کنار منبر، حصیر پهن بود و دستی چند سجاده ی رنگین را کناری تا زده و روی هم مرتب چیده بود.حصیرها ، سجاده و قرانها همه به یغما رفته و فقط دیوارهای گلی بر جای مانده اند.اگر کسی آن خشت و سنگها را می خرید ،آن را هم معتاد و پاکستانیها با خود می بردند و به فروش می رساندند.پیشترها بی بی می گفت"آه مسجد دامان آدمهایی را که حرمتش را بشکنند،می گیرد! بی بی زنده نیست تا ببیند که حریمها شکسته شده و نفرین دامان هیچ کس را نگرفته است! + نوشته شده در شنبه ششم آبان ۱۴۰۲ ساعت 1:55 توسط Espantan  |  اسپنتان...
ما را در سایت اسپنتان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : espantano بازدید : 26 تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1402 ساعت: 15:19

مدیر می گوید"فلان دختر اختلال دو قطبی دارد.هوایش را داشته باشید و مراعاتش را بکنید."هیچ کس در جهت تایید یا تکذیب سخنی نمی گوید.ظاهرا همگی حرفش را می پذیریم.من در گوگل سرچ می کنم و در مورد کودک دو قطبی مطالبی می خوانم.فکرم در گیر می شود و ذهن فلسفه های بسیار می بافد.در کلاس درس تا چند قدمی میز معلم،صندلی و دانش آموز چیده اند.کلاس درس به مرز انفجار رسیده و به پاره نخی بند است۰کودک بیمار روی آخرین صندلی کلاس نشسته و با دوستش حرف می زند.توجهی به درس و معلم ندارد.با خود می اندیشم که اگر خشم و کینه جلوی چشمش را بگیرد و همکلاسی اش را به هر دلیل بزند.از معلم چه کاری ساخته و سفارش های رئیس چه دردی را دوا می کند؟ + نوشته شده در شنبه ششم آبان ۱۴۰۲ ساعت 2:26 توسط Espantan  |  اسپنتان...
ما را در سایت اسپنتان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : espantano بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1402 ساعت: 15:19